صفحه اصلي زندگينامه فروغ عکس هاي فروغ آثار فروغ نامه هاي عاشقانه فروغ به شاپور عاشقانه ها

 

             

 

فروغ الزمان فرخ زاد

نادره ای نخستین بر آسمان شعر و ادب پارسی ایران درخشیدن گرفت و افق دید پرفروغش را بر همگان ارزانی داشت ، صدایش ترنم موسیقی بود و شعرش آیت عشق و هم او بود که به نوعی دیگر اندیشیدن را به نوعی دیگر دیدن را در فراسوی چشمان خسته و بسته یمان قرار داد فروغ عشق را به نظاره نشست و صبر کرد تا ما بزرگ شویم و صبوری کرد تا کلمات درست ادا شوند و جایگاهی درست بیابند
در میان حقایق گیتی به جستجو پرداخت و خود را از صیقل عشق گذراند تا اثرهایی این چنین بدیع را به یادگار نهاد ، فروغ فاصله گرفت از هر آنچه در بندش می کرد
روح او آرام و قرار نداشت ، به دنبال مکان ، زمان ، اتفاق بود تا همه ی حسّش را ارامش بخشد
نهایت حقایق زندگی را دریافت می کرد و بیان افسوس که هیچ گوشی برای شنیدنش نیافت افسوس که فروغ برای زمانش بزرگ بود و بزرگتر از آن بود که درک شود و این نامهربانی زمانه است که اینگونه از آدمهای بزرگ خود پذیرایی میکند
چرا که آدمهای بزرگ همیشه از فراسوی زمان خود جلوترند و طبیعی است که توسط آدمهایی که در تنگنای زمان و از آن تنگتر در عقاید خشک و بسته ی خود دست و پا میزنند درک نشوند
فروغ تابید و درخشش در جهان ادب عالمگیر شد افسوس که صد افسوس مردم ما اندیشه های والا و روح بزرگ این فرزانه ی جاوید را نفهمیدند
همه ی این ای کاش ها و همه ی این افسوس ها زمانی ثمر می بخشد که ما اندیشه های تابناک او را درک کنیم و بزرگی روحش را ارج نهیم ، هر چند که او خود مانا و جاوید است
فروغ فرخ زاد سرکش ترین بانوی شعر سده ی بیستم میلادی است او سنت شکن جامعه ی ادبی ایران در گستره ی زبان فارسی بود ، هر چند که با عمر بسیار کوتاه ؛ شتابناک آمد و زود هنگام بسر رسید ، اما راه و رسم او در شعر فارسی و نقش او در آفرینش هنری هنوز قافله ی نو سخنی در شعر امروز زنان در زبان فارسی را ساربانی میکند
این سرایشگرآرامش ناپذیرسخنور با آنکه در ناآسودگی جانکاه زیست ، اما بهروری بیشترین تولید اندیشه در سرزمین شعر امروز فارسی را دارد
هوای بسته و زیستن گاه سرزنشگر دشوار و سوزنده ی یک خانواده نظامی ، فروغ را بسوی ایستایی و پویایی یکسره راند . او هرگز از نزدیکان و بستگان آفرین نشنید و از سوی کسی نیز رنگ مهر ، در تیرکش های نشانه بر او پدیدار نیامد . همه ی خانه ی او در آن خانه ی پدری اتاقی بود که هر از گاهی چراغش را به سرقت می بردند و او در تاریکی مفرد ثانیه های حقیقت را درک می کرد
دریغا که زندگی کوتاهش هم با غم و غربت او در خانواده طی میشد و هم پیرامون ، با این بانوی نادره سخن ، بیگانگی میکردند
زندگیش پر از لحظه های غریب بود ، لحظه های تاخت و تاز فکری با خانواده لحظه های زخم زبانهای مردم برزن و ثانیه های پیچیده ای که باید با بینش فروغ درک می شد و مردم سطحی نگر آنرا به فنا بردند
فروغ پر از حرف بود ، پر از لطافت ، پر از محبت ، پر از حقیقت ، پر از حس دریغا و افسوس روزگار با مردم هزار چهره اش جوری دیگر با او رفتار کردند
که همه ی راز و سر فروغ به شعرهایش سپرده شد جایی که از تیررس اهداف و افکار شوم عوام در امان ماند ، و امروز ما ماندیم و همه ی مشغولیات فکری و احساسی یک روح بنام فروغ در دیوانی پر از راز شعرگونه











آری آغاز دوست داشتن زیباست
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

==================

این سایت را ما ، توران فریوزی و فرشته فلاح نسب ، جهت درس اصول طراحی وب تهیه کرده ایم

==========================

پیوند ها

سالگرد فروغ به روایت تصویر

فروغ در میان اشباح

سایت فروغ

برای فروغ از احمد شاملو

برای فروغ از سهراب سپهری

برای فروغ از سیاوش کسرایی

برای فروغ از مهدی اخوان ثالث

برای فروغ از حبیب الله نبی الهی

برای فروغ از راشین ابراهیم نژاد

برای فروغ از مژگان کشوری